آسمان و ریسمان
نویسنده:
محمدعلی جمال زاده
امتیاز دهید
به کوشش: علی دهباشی
کتاب آسمان و ریسمان مجموعه داستانی از جمال زاده است. در این کتاب همچنین چند ترجمه و مقاله کوتاه از وی نیز به چشم می خورد. موضوع کلی داستان ها زندگی روزمره مردم در اوایل قرن ۱۴ شمسی تا نیمه آن است. در هر داستان مفهومی بسیار بلیغ و زیبا نهفته است. داستان ها در عین سادگی آنچنان پند هایی به آدمی می دهند که شاید سال ها سفر به آدمی نیاموزد. نثر داستان ها نیز بسیار ساده و گاه عامیانه و خودمانی است. اصطلاحات عامیانه در جای جای داستان به چشم می خورد . اصطلاحاتی چون:
در دل دوستان قند و شکر به آب افتاد , سر گاو در خمره گیر کرده , دیلاق و ...
به فضای داستان روحی صمیمی می بخشد . اصطلاحات عربی نیز در این میان کم نیست . البته تنها واژگانی که در میان مردم مرسوم بوده به کار گرفته شده است .
طنز در سراسر داستان به چشم می خورد . گاه وصف آدمیان , سخنان سخیف آن ها
از شدت خنده اشک به چشم می آورند!
تگ:
آسمان
جمال زاده
رمان ایرانی
ریسمان
بیشتر
کتاب آسمان و ریسمان مجموعه داستانی از جمال زاده است. در این کتاب همچنین چند ترجمه و مقاله کوتاه از وی نیز به چشم می خورد. موضوع کلی داستان ها زندگی روزمره مردم در اوایل قرن ۱۴ شمسی تا نیمه آن است. در هر داستان مفهومی بسیار بلیغ و زیبا نهفته است. داستان ها در عین سادگی آنچنان پند هایی به آدمی می دهند که شاید سال ها سفر به آدمی نیاموزد. نثر داستان ها نیز بسیار ساده و گاه عامیانه و خودمانی است. اصطلاحات عامیانه در جای جای داستان به چشم می خورد . اصطلاحاتی چون:
در دل دوستان قند و شکر به آب افتاد , سر گاو در خمره گیر کرده , دیلاق و ...
به فضای داستان روحی صمیمی می بخشد . اصطلاحات عربی نیز در این میان کم نیست . البته تنها واژگانی که در میان مردم مرسوم بوده به کار گرفته شده است .
طنز در سراسر داستان به چشم می خورد . گاه وصف آدمیان , سخنان سخیف آن ها
از شدت خنده اشک به چشم می آورند!
تگ:
آسمان
جمال زاده
رمان ایرانی
ریسمان
دیدگاههای کتاب الکترونیکی آسمان و ریسمان
نانش تو روغن است و روی سبیل قیصر نقاره می زند. تا این قماش اشخاص تاج سر ما
هستند رنگ رستگاری را نخواهیم دید. خاک بر سرمان که تقصیر خودمان است. اصلا
ایرانی بت ساز و بت پرست خلق شده است و چشمش کور تا بوده چنین بوده و
تا هست چنین خواهد بود...!
آسمان و ریسمان نوشتهی شادروان محمدعلی جمالزاده
روانش شاد و یادش همواره سبز
متنی از همین کتاب[/quote]
شدیدا درست گفته و البته مثل آب خوردن هم بت عوض میکنه و قبلیهارو میشکنه
متنی از همین کتاب
مخصوصا مرگ دبیر آفاق........
گاهی وقتا بعضی حقایق هستن که جلوی چشمن ولی چون بهشون عادت کردیم جلب توجه نمیکنن
فقط یه نگاه تیز بین و بی طرفانه که نقدشون (مثل جمالزاده) بکنه میتونه توی یه ذهن آزاداندیش و حقیقت جو تاثیر بذاره :-(
در دل دوستان قند و شکر به آب افتاد , سر گاو در خمره گیر کرده , دیلاق و ...
به فضای داستان روحی صمیمی می بخشد . اصطلاحات عربی نیز در این میان کم نیست . البته تنها واژگانی که در میان مردم مرسوم بوده به کار گرفته شده است .
طنز در سراسر داستان به چشم می خورد . گاه وصف آدمیان , سخنان سخیف آن ها
از شدت خنده اشک به چشم می آورند!